دلایل زیادی وجود دارد که ممکن است شما با شکست هوش کسب و کار در سازمان خودتان مواجه شوید! ما در این جا ۴ دلیل اصلی آن را برای شما بیان خواهیم کرد.
هوش تجاری در مورد به دست آوردن اطلاعات مناسب به تصمیم گیرندگان مناسب در زمان مناسب است.
اگر شما در استفاده از پلتفرم هوش کسب و کار شکست خورده اید و نتوانستید کسب و کار خود را جلو ببرید، باید به دنبال پیدا کردن علت این موضوع باشید. گارتنر (Gartner) که یک شرکت پژوهشی و مشاوره آمریکایی است، میگوید حدود ۷۰ تا ۸۰ درصد از اقداماتی که برای استفاده از این پلتفرم آغاز میشود با شکست هوش کسب و کار مواجه خواهد شد. هرچقدر که کسب و کارها نسبت به قبل دادههای بیشتری ایجاد میکنند، به همان اندازه هم سازمانها موفق نمیشوند که به درستی از هوش کسب و کار استفاده کنند.
شرکتهای موفق آنهایی هستند که توانایی تجزیه و تحلیل با کیفیت از کلان دادهها را دارند، نه اینکه فقط به سراغ جمع آوری دادههای زیادی بروند. امروزه با وجود این که بسیاری از کسب و کارها توانستند به کلان داده دسترسی داشته باشند، اما در بیشتر موارد پیشرفت قابل توجهی نداشتند.
در اینجا چهار دلیل رایجی که باعث شکست هوش کسب و کار شرکتها میشود رابرای شما آماده کردیم:
-
تکیه بر فناوری قدیمی
در بسیاری از موارد دلیل شکست هوش کسب و کار، به دلیل کمبود ظرفیت برای استفاده از این پلتفرم است. بسیاری از شرکتها روی پلتفرمهای هوشمند BI سرمایه گذاری کردند، با این حال شرکتهای زیادی هم وجود دارد که این کار را انجام ندادند. فقط به خاطر اینکه هوش کسب و کار در سالهای اخیر معروف شده، دلیل بر این نیست که حتما برای کسب و کار شما مناسب باشد.
اگر این ابزار را ناآگاهانه استفاده کنید نتیجه این میشود که، یک رابط کاربری است که کارکنان شما از آن متنفر هستند یا بینش سودمندی ایجاد نمیکند. اگر شرکتها به دنبال درک بهتر دادههای خود هستند، باید شرایط را بررسی کرده و از ابزاری کمک بگیرند که برای کسب و کار آنها مناسبتر است.
اگر دادههایی که پلتفرم فعلی ایجاد میکند نتایج دلخواه را به شما نمیدهد به این معناست که شما بر اساس اطلاعات ناقصی که دارید، تصمیمگیری میکنید. دلیل اصلی سرمایه گذاری روی BI این است که مطمئن شوید شرکت شما با دادههای قابل اثبات هدایت می شود نه با احساسات و حدس و گمان، که منجر به شکست هوش کسب و کار می شود.
نحوه کار و نحوه جمع آوری دادههای ما به سرعت در حال تغییر است و فناوری BI نیاز به توانایی هماهنگی با خواستههای امروزی ما را دارد. استفاده از یک فناوری قدیمی فشار زیادی بر بخش آی تی (IT) شرکت شما وارد میکند و باعث میشود از سایر پروژههای مهم دور شود.
درک نکردن تعریف هوش کسب و کار
یکی دیگر از مواردی که باعث شکست هوش کسب و کار و عدم کارایی مطابق میل شما، این است که به درستی تعریف و کاربرد هوش کسب و کار را متوجه نمیشوید. اگر فکر میکنید BI فقط دادهها را جمع آوری میکند ولی هیچ عملکردی روی آنها انجام نمیدهد، تیم شما دچار مشکل خواهد شد.
شرکت شما باید این موضوع را درک کند که BI فقط به معنای کلان داده (big data) نیست، بلکه از طریق تحلیل هوشمند، این دادهها را دریافت میکند و در جهت پیشرفت و ارتقای شرکت از آنها استفاده میکند. همیشه این کار به معنای گرفتن دادههای بیشتر نیست. مهمترین بخشی که باید درک شود، هوش و اطلاعاتی است که میتوان از یک داده بدست آورد.
علاوه بر این اگر بالاترین مدیران اجرایی شرکت توجیه نشوند که چرا شما سعی میکنید از هوش کسب و کار استفاده کنید، این پلتفرم نیاز شرکت شما را برآورده نخواهد کرد. بنابراین شرکت شما باید درک کاملی از تعریف BI و چگونگی تاثیر آن بر کسب و کار داشته باشد.
داشتن تجربهی کاربری بد
یکی از مهم ترین مواردی که باعث شکست هوش کسب و کار در سازمان ها است، رابط کاربری (UI) و تجربه ی کاربری (UX) نامطلوب است.فهمیدن این بخش آسان است: اگر کارکنان شما دوست نداشته باشند از این پلتفرم استفاده کنند میزان پذیرش و استفاده از این پلتفرم کاهش مییابد. کاهش میزان پذیرش به این معناست که شرکت شما پول خود را برای این طرح هدر داده است و این مشکل بزرگی محسوب میشود.حتی برخی از تحلیلگران میگویند که پذیرش BI در بین کارکنان در حدود ۲۲ درصد است.
هوش کسب و کار به تجربهی کاربری یا UX مرتبط است. بینشهای به دست آمده از BI باید به آسانی فهمیده و ارائه شود. فقط در این صورت است که میتوانید برای کسب و کار خود آگاهانه تصمیم بگیرید.
چون شرکت مایکروسافت که یکی از بزرگترین شرکتهای نرم افزاری است پلتفرم BI را طراحی کرده به این معنا نیست که BI حتما برای شرکت شما مناسب است. با کارمندان خود صحبت کنید تا متوجه شوید چه نوع شاخصهای کلیدی عملکرد (KPI) را اندازه گیری میکنند و چگونه میخواهند دادهها تجسم و بصری شوند.
-
عدم پشتیبانی از مدیران سطوح بالا
عدم پشتیبانی مدیران یکی دیگر از موانع اصلی اجرای BI است. اقدامات پیچیده نیاز به حمایت از سطوح بالاتر دارد.
کارشناسان معتقدند که مدیران آی تی (IT) سازمان در انتخاب و اجرای فناوری BI نقش اساسی ایفا میکنند و نظرات آنها باید از سمت مدیرعامل و کارمندان آی تی (IT) شنیده شود.
مشکل این است که اجرای BI همیشه مطابق برنامه پیش نمیرود و مدیران سطح C یا بالاترین مدیران اجرایی سازمان در حقیقت، دوست ندارند در این شرایط قرار بگیرند. برای راه اندازی این پلتفرم، زمان و سرمایه گذاری قابل توجهی لازم است. حمایت مدیران باعث میشود که کارها هموارتر شود اما، در بسیاری از شرکتها این اتفاق نمیافتد و به مرور زمان باعث شکست هوش کسب و کار می شود.
قبل از این که پلتفرم BI در یک کسب و کار اجرا شود، باید ارتباط روشن و واضحی بین مدیران و کارمندان در مورد اهداف اجرای هوش کسب و کار و نحوه استفاده از دادهها ایجاد شود. هنگامی که در مورد این مطالب صحبت شود و افراد به نتیجهی مشخصی برسند شما در شرکت خود یک نیروی واحد و یکپارچه خواهید داشت.